معنی فارسی imparks
B1عملی که در آن وسیله نقلیهای در مکانی تعیین شده نگهداری میشود.
To place a vehicle in a designated area.
- verb
verb
معنی(verb):
To enclose or confine in, or as if in, a park.
معنی(verb):
To enclose or fence in (land) to make a park.
example
معنی(example):
او همیشه ماشین را در مکان مشخص شده پارک میکند.
مثال:
He always imparks the car in the designated spot.
معنی(example):
او دوچرخهاش را در کنار کتابخانه پارک میکند.
مثال:
She imparks her bike next to the library.
معنی فارسی کلمه imparks
:
عملی که در آن وسیله نقلیهای در مکانی تعیین شده نگهداری میشود.