معنی فارسی impave

B2

عمل آسفالت کردن یا پوشش دادن سطح زمین با مصالحی مثل آسفالت.

To cover a surface with a firm material like asphalt to create a road or path.

example
معنی(example):

آنها برنامه‌ریزی کرده‌اند که در بهار جاده را آسفالت کنند.

مثال:

They plan to impave the road in the spring.

معنی(example):

گروه ساخت و ساز هفته آینده ورودی را آسفالت خواهد کرد.

مثال:

The construction crew will impave the driveway next week.

معنی فارسی کلمه impave

: معنی impave به فارسی

عمل آسفالت کردن یا پوشش دادن سطح زمین با مصالحی مثل آسفالت.