معنی فارسی impayable

B2

غیرقابل پرداخت، به وضعیتی اشاره دارد که پرداخت بدهی یا هزینه‌ها ممکن نباشد.

Referring to a debt or obligation that cannot be paid or settled.

example
معنی(example):

قرض به دلیل ورشکستگی غیرقابل پرداخت اعلام شد.

مثال:

The debt was declared impayable due to bankruptcy.

معنی(example):

برخی از خسارات در تصادف غیرقابل پرداخت تشخیص داده شدند.

مثال:

Some damages in the accident were deemed impayable.

معنی فارسی کلمه impayable

: معنی impayable به فارسی

غیرقابل پرداخت، به وضعیتی اشاره دارد که پرداخت بدهی یا هزینه‌ها ممکن نباشد.