معنی فارسی impearling
B1ایجاد برآمدگی یا نقاط برآمده بر روی سطح یک ماده به ویژه در اثر آب یا رطوبت.
The formation of small droplets on a surface, typically as a result of water contact.
- OTHER
example
معنی(example):
باران باعث ایجاد برآمدگی بر روی شیشه پنجره شد.
مثال:
The rain caused impearling on the window glass.
معنی(example):
برآمدگی در سطح فلز قابل مشاهده است.
مثال:
Impearling can be seen on the surface of the metal.
معنی فارسی کلمه impearling
:
ایجاد برآمدگی یا نقاط برآمده بر روی سطح یک ماده به ویژه در اثر آب یا رطوبت.