معنی فارسی impede
B1 /ɪmˈpiːd/ممانعت کردن یا جلوگیری از پیشرفت یا عملکرد چیزی.
To delay or prevent someone or something by obstructing them.
- verb
verb
معنی(verb):
To get in the way of; to hinder.
example
معنی(example):
باران سنگین میتواند ترافیک را مختل کند.
مثال:
Heavy rain can impede traffic.
معنی(example):
نگذارید شکها پیشرفت شما را متوقف کنند.
مثال:
Don't let doubts impede your progress.
معنی فارسی کلمه impede
:
ممانعت کردن یا جلوگیری از پیشرفت یا عملکرد چیزی.