معنی فارسی impeded

B1

ممانعت شده، به معنای اینکه یک عمل یا فرآیند به‌خاطر عوامل خارجی دچار وقفه یا تأخیر شده است.

Prevented from progressing or being completed.

verb
معنی(verb):

To get in the way of; to hinder.

example
معنی(example):

ساخت‌وساز جاده سفر ما را مختل کرد.

مثال:

The road construction impeded our journey.

معنی(example):

بارش شدید باران تلاش‌های نجات را مختل کرد.

مثال:

Heavy rainfall impeded the rescue efforts.

معنی فارسی کلمه impeded

: معنی impeded به فارسی

ممانعت شده، به معنای اینکه یک عمل یا فرآیند به‌خاطر عوامل خارجی دچار وقفه یا تأخیر شده است.