معنی فارسی imperatorious
B1امپراتوری، اشاره به لحن یا شیوهای میکند که نشاندهنده قدرت و تسلط است.
Characteristic of an imperator; having an authoritative or commanding demeanor.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لحن امپراتوریاش باعث شد که تیم احساس ترس کند.
مثال:
His imperatorious tone made the team feel intimidated.
معنی(example):
او یک روش امپراتوری برای فرمان دادن به جمع داشت.
مثال:
She had an imperatorious way of commanding the crowd.
معنی فارسی کلمه imperatorious
:
امپراتوری، اشاره به لحن یا شیوهای میکند که نشاندهنده قدرت و تسلط است.