معنی فارسی impermanently

B1

به معنای غیر دائمی و موقتی است.

Impermanently means in a manner that is not permanent or temporary.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت به طور موقت در شهر به مدت چند ماه کار کند.

مثال:

He decided to work impermanently in the city for a few months.

معنی(example):

تغییرات در سیستم به طور موقت پیاده‌سازی شد.

مثال:

The changes in the system were implemented impermanently.

معنی فارسی کلمه impermanently

: معنی impermanently به فارسی

به معنای غیر دائمی و موقتی است.