معنی فارسی impertinencies

B1

بی‌ادبی، نادرستی، رفتار نسنجیده و نامناسب در گفتگو یا رفتار.

Inappropriate or disrespectful remarks or behavior.

example
معنی(example):

بی‌ادبی‌های او باعث شد دیگران نتوانند او را جدی بگیرند.

مثال:

His impertinencies made it difficult for others to take him seriously.

معنی(example):

معلم در کلاس به بی‌ادبی‌های دانش‌آموز اشاره کرد.

مثال:

The teacher addressed the student's impertinencies during class.

معنی فارسی کلمه impertinencies

: معنی impertinencies به فارسی

بی‌ادبی، نادرستی، رفتار نسنجیده و نامناسب در گفتگو یا رفتار.