معنی فارسی implicitly

B2

به طور ضمنی به معنای انجام یا پذیرفتن چیزی بدون نیاز به بیان مستقیم آن است.

In a way that is not directly expressed but understood.

adverb
معنی(adverb):

In an implicit or implied manner.

example
معنی(example):

او به او به طور ضمنی اعتماد کرد.

مثال:

He trusted her implicitly.

معنی(example):

قوانین به طور ضمنی اشاره می‌کنند که همه دانش‌آموزان باید حضور داشته باشند.

مثال:

The rules imply implicitly that all students should attend.

معنی فارسی کلمه implicitly

: معنی implicitly به فارسی

به طور ضمنی به معنای انجام یا پذیرفتن چیزی بدون نیاز به بیان مستقیم آن است.