معنی فارسی imploringly
B1به صورت مأمورانه به معنای ابراز درخواست یا نیاز به طرز شدید و عاطفی است.
In a manner that expresses earnestness or desperate pleading.
- ADVERB
example
معنی(example):
او مأمورانه به او نگاه کرد و سعی داشت احساساتش را منتقل کند.
مثال:
She looked at him imploringly, trying to convey her feelings.
معنی(example):
او به طور مأمورانه صحبت کرد و امیدوار بود که نظر آنها را تغییر دهد.
مثال:
He spoke imploringly, hoping to change their minds.
معنی فارسی کلمه imploringly
:
به صورت مأمورانه به معنای ابراز درخواست یا نیاز به طرز شدید و عاطفی است.