معنی فارسی importuned
B1اصرار کردن، مدام درخواست کردن و درخواست‌های مکرر کردن.
To ask persistently and urgently; to beg.
- verb
verb
معنی(verb):
To bother, trouble, irritate.
معنی(verb):
To harass with persistent requests.
معنی(verb):
To approach to offer one's services as a prostitute, or otherwise make improper proposals.
معنی(verb):
To import; to signify.
example
معنی(example):
او از والدینش برای یک دوچرخه جدید خواهش کرد.
مثال:
He importuned his parents for a new bike.
معنی(example):
کودک از فروشنده مغازه خواهش کرد که شکلات بدهد.
مثال:
The child importuned the storekeeper for candy.
معنی فارسی کلمه importuned
:
اصرار کردن، مدام درخواست کردن و درخواست‌های مکرر کردن.
