معنی فارسی impresser

B1

فردی که بر روی چیزی تأثیر می‌گذارد یا آن را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

A person or thing that imposes or exerts influence.

example
معنی(example):

ایمپرسازان فیلم‌های برنده جایزه جشن گرفته شدند.

مثال:

The impressers of the award-winning films were celebrated.

معنی(example):

ایمپرسازان در کار خود بسیار دقت می‌کنند.

مثال:

The impressers take great care in their work.

معنی فارسی کلمه impresser

: معنی impresser به فارسی

فردی که بر روی چیزی تأثیر می‌گذارد یا آن را تحت تأثیر قرار می‌دهد.