معنی فارسی impressionable
B1حالت یا ویژگی افراد که به راحتی تحت تأثیر دیگران قرار می‌گیرند.
Easily influenced because of a lack of critical ability.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
An impressionable person.
adjective
معنی(adjective):
Being easily influenced (especially of young people).
example
معنی(example):
کودکان تأثیر پذیر هستند و به راحتی یاد می‌گیرند.
مثال:
Children are impressionable and learn easily.
معنی(example):
او یک جوان تأثیرپذیر است.
مثال:
He is an impressionable young man.
معنی فارسی کلمه impressionable
:
حالت یا ویژگی افراد که به راحتی تحت تأثیر دیگران قرار می‌گیرند.
