معنی فارسی imprisonments

B1

زندانی شدن‌ها به معنای وضع افرادی در زندان به خاطر ارتکاب جرم است.

The state of being confined in prison.

noun
معنی(noun):

A confinement in a place, especially a prison or a jail, as punishment for a crime.

example
معنی(example):

این گزارش افزایش زندانی شدن به خاطر جرائم مربوط به مواد مخدر را برجسته کرد.

مثال:

The report highlighted the increase in imprisonments due to drug offenses.

معنی(example):

برخی کشورها به خاطر دلایل سیاسی نرخ بالای زندانی شدن دارند.

مثال:

Some countries have high rates of imprisonments for political reasons.

معنی فارسی کلمه imprisonments

: معنی imprisonments به فارسی

زندانی شدن‌ها به معنای وضع افرادی در زندان به خاطر ارتکاب جرم است.