معنی فارسی improbabilize

B1

غیرمحتمل کردن، به معنای کاهش قابلیت وقوع یک رخداد خاص.

To make something seem improbable or unlikely to happen.

example
معنی(example):

آنها سعی کردند شانس شکست را غیرمحتمل کنند.

مثال:

They tried to improbabilize the chances of failure.

معنی(example):

دانشمند می‌خواست نظریه‌ها را بر اساس فرضیات غیرمحتمل کند.

مثال:

The scientist wanted to improbabilize the theories based on assumptions.

معنی فارسی کلمه improbabilize

: معنی improbabilize به فارسی

غیرمحتمل کردن، به معنای کاهش قابلیت وقوع یک رخداد خاص.