معنی فارسی improbities
B1غیرقابل قبول بودن به عیب یا رفتارهای نادرست اشاره دارد که عموماً اوضاع را به خطر میاندازد.
Acts of dishonesty or impropriety.
- noun
noun
معنی(noun):
A lack of probity, honesty or integrity
example
معنی(example):
این مقام به خاطر غیرقابل قبول بودن او در طول تحقیقات برکنار شد.
مثال:
The official was dismissed for her improbilites during the investigation.
معنی(example):
غیرقابل قبول بودن در گزارشهای او نگرانیهایی درباره اعتبارش ایجاد کرد.
مثال:
Improbities in his reports raised concerns about his credibility.
معنی فارسی کلمه improbities
:
غیرقابل قبول بودن به عیب یا رفتارهای نادرست اشاره دارد که عموماً اوضاع را به خطر میاندازد.