معنی فارسی in character
B2در شخصیت به معنی باقی ماندن در نقش یک شخصیت در نمایش یا بازی است.
To continue acting or speaking as a character in a performance.
- IDIOM
example
معنی(example):
بازیگر در طول نمایش در شخصیت خود باقی ماند.
مثال:
The actor stayed in character during the play.
معنی(example):
او برای واقعیتر شدن در شخصیت صحبت کرد.
مثال:
She spoke in character to make it more realistic.
معنی فارسی کلمه in character
:
در شخصیت به معنی باقی ماندن در نقش یک شخصیت در نمایش یا بازی است.