معنی فارسی in clear
B1به معنای واضح و قابل فهم بودن.
Easily understandable; without ambiguity.
- OTHER
example
معنی(example):
دستورات به زبانی واضح هستند.
مثال:
The instructions are in clear language.
معنی(example):
توضیحات او به زبانی شفاف بود.
مثال:
His explanation was in clear terms.
معنی فارسی کلمه in clear
:
به معنای واضح و قابل فهم بودن.