معنی فارسی in every sense of the word
C1در هر معنا از این کلمه، به معنای وجود یک صفت یا ویژگی در تمامی جنبهها و معانی ممکن آن است.
Used to emphasize that something embodies all aspects of a particular quality or concept.
- IDIOM
example
معنی(example):
او در حقیقت یک هنرمند است.
مثال:
She is an artist in every sense of the word.
معنی(example):
او در هر معنا مرد شجاعی است.
مثال:
He is brave in every sense of the word.
معنی فارسی کلمه in every sense of the word
:
در هر معنا از این کلمه، به معنای وجود یک صفت یا ویژگی در تمامی جنبهها و معانی ممکن آن است.