معنی فارسی in for a penny, in for a pound
B2اگر در کاری شروع به انجام چیزی میکنی، باید تا انتها بروی و به تمامی آن پایبند باشی.
A phrase meaning that if you decide to undertake something, you should commit to it fully.
- IDIOM
example
معنی(example):
اگر قرار است شروع کنی، کاملاً انجامش بده؛ در برابر یک پنی، در برابر یک پوند.
مثال:
If you're going to start it, do it completely; in for a penny, in for a pound.
معنی(example):
او تصمیم گرفت به شدت سرمایهگذاری کند؛ در برابر یک پنی، در برابر یک پوند.
مثال:
She decided to invest heavily; in for a penny, in for a pound.
معنی فارسی کلمه in for a penny, in for a pound
:
اگر در کاری شروع به انجام چیزی میکنی، باید تا انتها بروی و به تمامی آن پایبند باشی.