معنی فارسی in proportion
B1نسبت یا تناسب بین دو یا چند چیز.
In a balanced relationship or ratio.
- OTHER
example
معنی(example):
درآمد او نسبت به تلاشهایش متناسب است.
مثال:
Her income is in proportion to her efforts.
معنی(example):
قطعات باید نسبت به یکدیگر متناسب باشند.
مثال:
The pieces should be in proportion to one another.
معنی فارسی کلمه in proportion
:
نسبت یا تناسب بین دو یا چند چیز.