معنی فارسی in the face of

B1

در مواجهه با یک وضعیت یا چالش خاص.

When confronted with something difficult or challenging.

example
معنی(example):

در برابر مشکلات، او استوار ماند.

مثال:

In the face of adversity, she remained strong.

معنی(example):

در برابر چالش‌ها، ما باید استمرار داشته باشیم.

مثال:

In the face of challenges, we must persevere.

معنی فارسی کلمه in the face of

: معنی in the face of به فارسی

در مواجهه با یک وضعیت یا چالش خاص.