معنی فارسی in trim
B1به حالت مناسب و آماده بودن برای کار یا فعالیت.
In good physical condition; fit.
- IDIOM
example
معنی(example):
او همیشه برای مسابقه در فرم مناسبی است.
مثال:
She is always in trim for the competition.
معنی(example):
در فرم بودن نیاز به فداکاری دارد.
مثال:
Staying in trim takes dedication.
معنی فارسی کلمه in trim
:
به حالت مناسب و آماده بودن برای کار یا فعالیت.