معنی فارسی in-betweens
B1موارد میان، فضایی یا حالتی که بین دو نقطه یا حالت قرار دارد، یا چیزهایی که در حاشیه و بین اشیاء یا افراد وجود دارند.
The intermediate spaces or states, often referring to details that connect two distinct points.
- NOUN
example
معنی(example):
موارد میان داستان به توسعه داستان کمک میکند.
مثال:
The in-betweens in the story help to develop the plot.
معنی(example):
گاهی اوقات موارد میان یک رابطه مهمترین هستند.
مثال:
Sometimes the in-betweens of a relationship are most important.
معنی فارسی کلمه in-betweens
:
موارد میان، فضایی یا حالتی که بین دو نقطه یا حالت قرار دارد، یا چیزهایی که در حاشیه و بین اشیاء یا افراد وجود دارند.