معنی فارسی in-cold-blood
B1در خون سرد، به معنی انجام کاری بدون هیچ گونه احساس یا همدردی، و معمولاً به معنای خشونت و بی رحمی است.
To do something deliberately and without feeling; often used to describe a premeditated act, particularly violence.
- IDIOM
example
معنی(example):
این جنایت بدون هیچ احساسی انجام شد.
مثال:
The crime was committed in cold blood.
معنی(example):
او بدون احساسات عمل کرد زمانی که به دوستش خیانت کرد.
مثال:
He acted in cold blood when he betrayed his friend.
معنی فارسی کلمه in-cold-blood
:
در خون سرد، به معنی انجام کاری بدون هیچ گونه احساس یا همدردی، و معمولاً به معنای خشونت و بی رحمی است.