معنی فارسی in-country
B1اصطلاحی که به حضور در یک کشور خاص اشاره دارد، اغلب در زمینههای دولتی یا تجاری استفاده میشود.
Referring to being within the boundaries of a specific country.
- OTHER
example
معنی(example):
تیم در حال حاضر برای پروژه در کشور است.
مثال:
The team is currently in-country for the project.
معنی(example):
آنها در کشور تحقیقات انجام میدهند.
مثال:
They are conducting research in-country.
معنی فارسی کلمه in-country
:
اصطلاحی که به حضور در یک کشور خاص اشاره دارد، اغلب در زمینههای دولتی یا تجاری استفاده میشود.