معنی فارسی in-field

B1

به کار یا فعالیت‌هایی اشاره دارد که در محیط واقعی یا خارج از محل کار معمول انجام می‌شود.

Activities or work performed in the actual environment rather than in a controlled setting.

example
معنی(example):

فنی‌کار در کارهای میدانی به‌طور خاص مهارت داشت.

مثال:

The technician was particularly skilled in-field work.

معنی(example):

آموزش در میدانی برای کسب تجربهٔ عملی ضروری است.

مثال:

In-field training is essential for practical experience.

معنی فارسی کلمه in-field

: معنی in-field به فارسی

به کار یا فعالیت‌هایی اشاره دارد که در محیط واقعی یا خارج از محل کار معمول انجام می‌شود.