معنی فارسی in-rush
B1در حالت عجله بودن، فعالیت یا وضعیتی که در آن زمان کافی برای انجام یک کار وجود ندارد و شخص مجبور است سریع عمل کند.
The state of needing to move quickly or act with haste.
- NOUN
example
معنی(example):
او برای رسیدن به قطار در حال عجله بود.
مثال:
He was in a rush to catch the train.
معنی(example):
عجله داشتن میتواند باعث شود چیزهای مهم را فراموش کنید.
مثال:
Being in a rush can make you forget important things.
معنی فارسی کلمه in-rush
:
در حالت عجله بودن، فعالیت یا وضعیتی که در آن زمان کافی برای انجام یک کار وجود ندارد و شخص مجبور است سریع عمل کند.