معنی فارسی in-step
B1همگام، هماهنگ با دیگران یا با یک الگو.
Moving or functioning in agreement or coordination.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رقصندگان با موسیقی هماهنگ حرکت کردند.
مثال:
The dancers moved in-step with the music.
معنی(example):
ما همه با مهلت جدید پروژه هماهنگ هستیم.
مثال:
We are all in-step with the new project deadline.
معنی فارسی کلمه in-step
:
همگام، هماهنگ با دیگران یا با یک الگو.