معنی فارسی in-store
B1به معنای قرار داشتن یا انجام امور در داخل یک فروشگاه اشاره دارد.
Referring to activities or promotions that happen within a physical store.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
من تابلوهای تخفیف را در فروشگاه دیدم.
مثال:
I saw the sale signs in-store.
معنی(example):
تبلیغ درون فروشگاه تمام هفته ادامه دارد.
مثال:
The in-store promotion lasts all week.
معنی فارسی کلمه in-store
:
به معنای قرار داشتن یا انجام امور در داخل یک فروشگاه اشاره دارد.