معنی فارسی inadequately
B2به طور ناکافی، شیوهای که با آن چیزی به درستی یا به مقدار کافی انجام نمیشود.
In a manner that is not sufficient or adequate.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an inadequate manner.
example
معنی(example):
او به طور ناکافی برای امتحان آماده شده بود.
مثال:
He was inadequately prepared for the exam.
معنی(example):
او موضوع را به طور ناکافی توضیح داد.
مثال:
She explained the topic inadequately.
معنی فارسی کلمه inadequately
:
به طور ناکافی، شیوهای که با آن چیزی به درستی یا به مقدار کافی انجام نمیشود.