معنی فارسی inanimation

B1

بی‌حرکتی یا کمبود تحرک در یک زمینه خاص.

The quality or state of being motionless or lacking activity.

example
معنی(example):

فیلم به دلیل بی‌حرکت بودنش مورد انتقاد قرار گرفت.

مثال:

The film was criticized for its inanimation.

معنی(example):

بی‌حرکت بودن در یک داستان می‌تواند آن را کسل‌کننده کند.

مثال:

Inanimation in a story can make it feel dull.

معنی فارسی کلمه inanimation

: معنی inanimation به فارسی

بی‌حرکتی یا کمبود تحرک در یک زمینه خاص.