معنی فارسی inappetent
C1احساس عدم اشتها یا تمایل به خوردن غذا.
Having no appetite.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Lacking appetite.
example
معنی(example):
او در طول آنفولانزا احساس عدم اشتها کرد.
مثال:
She felt inappetent during the flu.
معنی(example):
بسیاری از افراد وقتی بیمار هستند، احساس عدم اشتها میکنند.
مثال:
Many people become inappetent when sick.
معنی فارسی کلمه inappetent
:
احساس عدم اشتها یا تمایل به خوردن غذا.