معنی فارسی incalculableness
C1وضعیتی که به واسطه آن دشوار است مقدار یا دقت چیزی را مشخص کرد.
The state of being impossible to measure or calculate accurately.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل محاسبه بودن خطراتشان باعث شد سرمایهگذاران محتاط شوند.
مثال:
The incalculableness of their risks made the investors wary.
معنی(example):
او در شعرش درباره غیرقابل محاسبه بودن عشق صحبت کرد.
مثال:
She spoke of the incalculableness of love in her poem.
معنی فارسی کلمه incalculableness
:
وضعیتی که به واسطه آن دشوار است مقدار یا دقت چیزی را مشخص کرد.