معنی فارسی incalescent
B2در حال افزایش دما یا گرما، به ویژه در مورد شدت نور یا گرما.
Becoming progressively hot or warm.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خورشید داغ، زمین را گرم کرد.
مثال:
The incalescent sun warmed the earth.
معنی(example):
در روزهای گرم تابستان، ما در خانه ماندیم.
مثال:
During the incalescent summer days, we stayed indoors.
معنی فارسی کلمه incalescent
:
در حال افزایش دما یا گرما، به ویژه در مورد شدت نور یا گرما.