معنی فارسی incantational
B2به ویژگیها یا عمل جادوگری و افسونگری اشاره دارد.
Relating to the act of chanting or the use of spells in rituals.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کلمات انکانتاسیون به آرامی در مراسم گفته شدند.
مثال:
The incantational words were spoken softly in the ritual.
معنی(example):
او شیوههای انکانتاسیون از فرهنگهای مختلف را مطالعه کرد.
مثال:
He studied incantational practices from various cultures.
معنی فارسی کلمه incantational
:
به ویژگیها یا عمل جادوگری و افسونگری اشاره دارد.