معنی فارسی incased
B1محصور شده، به معنای درون چیزی قرار دادن یا محافظت کردن از آن با پوشاندن.
Enclosed or covered in a case.
- verb
verb
معنی(verb):
To enclose, as in a case.
example
معنی(example):
جواهرات در یک جعبه زیبا محصور شده بود.
مثال:
The jewelry was incased in a beautiful box.
معنی(example):
این اثر هنری برای حفاظت زیر شیشه محصور شده بود.
مثال:
The artwork was incased under glass for protection.
معنی فارسی کلمه incased
:
محصور شده، به معنای درون چیزی قرار دادن یا محافظت کردن از آن با پوشاندن.