معنی فارسی incaution
B1 /ɪnˈkɔːʃən/عدم احتیاط یا کمتوجهی در انجام کارها که میتواند به خطر بیفتد.
Lack of caution or care, often leading to negative consequences.
- noun
noun
معنی(noun):
A lack of caution.
example
معنی(example):
بی احتیاطی او به یک اشتباه جدی منجر شد.
مثال:
His incaution led to a serious mistake.
معنی(example):
بی احتیاطی تیم باعث شد که بازی را باختند.
مثال:
The incaution of the team caused them to lose the match.
معنی فارسی کلمه incaution
:
عدم احتیاط یا کمتوجهی در انجام کارها که میتواند به خطر بیفتد.