معنی فارسی incertitudes
B1ابهام، وضعیتی که در آن اطلاعات مشخصی وجود ندارد و باعث عدم اطمینان میشود.
Uncertainties; situations where there is a lack of definite information.
- noun
noun
معنی(noun):
Uncertainty, doubt, insecurity
example
معنی(example):
زندگی پر از ابهامها و شگفتیهاست.
مثال:
Life is full of incertitudes and surprises.
معنی(example):
ابهامهای آینده برنامهریزی را دشوار میکند.
مثال:
The incertitudes of the future make planning difficult.
معنی فارسی کلمه incertitudes
:
ابهام، وضعیتی که در آن اطلاعات مشخصی وجود ندارد و باعث عدم اطمینان میشود.