معنی فارسی inchamber
B2در اتاق یا مکان بسته، به ویژه برای مقاصد خصوصی.
Inside a chamber or enclosed space, often for privacy.
- ADVERB
example
معنی(example):
او ترجیح میدهد برای تمرکز بهتر در اتاق کار کند.
مثال:
He prefers to work inchamber for better concentration.
معنی(example):
جلسه در اتاقی خصوصی برگزار شد تا موضوعات حساس مورد بحث قرار گیرد.
مثال:
The meeting was held inchamber to discuss sensitive topics.
معنی فارسی کلمه inchamber
:در اتاق یا مکان بسته، به ویژه برای مقاصد خصوصی.