معنی فارسی incipient
C1 /ɪnˈsɪp.i.ənt/نخستین مراحل یا نشانه‌های یک وضعیت یا فرآیند را توصیف می‌کند.
In an initial stage; beginning to happen or develop.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
Beginner
معنی(noun):
(grammar) A verb tense of the Hebrew language.
adjective
معنی(adjective):
In an initial stage; beginning, starting, coming into existence.
مثال:
After 500 years, incipient towns appeared.
example
معنی(example):
گل‌های اولیه در حال شکوفه زدن هستند.
مثال:
The incipient flowers are starting to bloom.
معنی(example):
او نشانه‌های اولیه‌ای از استعداد را نشان داد.
مثال:
He showed incipient signs of talent.
معنی فارسی کلمه incipient
:
نخستین مراحل یا نشانه‌های یک وضعیت یا فرآیند را توصیف می‌کند.
