معنی فارسی incised

B1

حک شده، به الگوی یا طراحی اشاره دارد که به صورت دایره‌ای یا عمودی در سطحی ایجاد شده است.

Cut into, marked, or engraved on a surface.

verb
معنی(verb):

To cut in or into with a sharp instrument; to carve; to engrave.

example
معنی(example):

الگوهای حک شده بر روی گلدان زیبا هستند.

مثال:

The incised patterns on the vase are beautiful.

معنی(example):

آنها نشانه‌های حک شده بر روی لوح باستانی پیدا کردند.

مثال:

They found incised markings on the ancient tablet.

معنی فارسی کلمه incised

: معنی incised به فارسی

حک شده، به الگوی یا طراحی اشاره دارد که به صورت دایره‌ای یا عمودی در سطحی ایجاد شده است.