معنی فارسی incisions
B2برش‌ها، زخم‌های کوچکی که در یک سطح ایجاد می‌شوند، معمولاً برای اهداف جراحی.
Cuts made in a surface, often for surgical purposes.
- noun
noun
معنی(noun):
A cut, especially one made by a scalpel or similar medical tool in the context of surgical operation; the scar resulting from such a cut.
معنی(noun):
The act of cutting into a substance.
معنی(noun):
Separation or solution of viscid matter by medicines.
example
معنی(example):
جراح در طول عمل چندین برش انجام داد.
مثال:
The surgeon made several incisions during the operation.
معنی(example):
برش‌ها پس از عمل به خوبی بهبود یافتند.
مثال:
The incisions healed well after the procedure.
معنی فارسی کلمه incisions
:
برش‌ها، زخم‌های کوچکی که در یک سطح ایجاد می‌شوند، معمولاً برای اهداف جراحی.
