معنی فارسی includedness

B1

وضعیت یا حالت گنجاندن یا شامل شدن.

The state of being included or encompassed.

example
معنی(example):

شامل بودن همه اعضا برای موفقیت تیم مهم است.

مثال:

The includedness of all members is important for team success.

معنی(example):

شامل بودن او در گروه به ایجاد اعتماد کمک کرد.

مثال:

His includedness in the group helped build trust.

معنی فارسی کلمه includedness

:

وضعیت یا حالت گنجاندن یا شامل شدن.