معنی فارسی inconcussible

B1

غیرمشتعل به معنای چیزی است که نمی‌توان آن را آسیب دید یا به راحتی تحت تأثیر قرار داد.

Not able to be struck or hit; resistant to impact.

example
معنی(example):

مواد غیرمشتعل بودند و برای ساخت و ساز مناسب بودند.

مثال:

The materials were inconcussible, perfect for construction.

معنی(example):

استدلال‌های او غیرمشتعل به نظر می‌رسید و همه را متقاعد کرد.

مثال:

His arguments seemed inconcussible, convincing everyone.

معنی فارسی کلمه inconcussible

: معنی inconcussible به فارسی

غیرمشتعل به معنای چیزی است که نمی‌توان آن را آسیب دید یا به راحتی تحت تأثیر قرار داد.