معنی فارسی incorporatorship

B2

تشکیل شرکتی که برای ایجاد یک سازمان تجاری یا غیرانتفاعی نیاز است.

The act or process of forming a corporation.

example
معنی(example):

شرکت تشکیل‌دهندگان برای رسمی کردن کسب‌وکار ایجاد شد.

مثال:

The incorporatorship was established to formalize the business.

معنی(example):

قوانین زیادی فرآیندهای تشکیل‌دهندگی را کنترل می‌کنند.

مثال:

Many laws govern the processes of incorporatorship.

معنی فارسی کلمه incorporatorship

: معنی incorporatorship به فارسی

تشکیل شرکتی که برای ایجاد یک سازمان تجاری یا غیرانتفاعی نیاز است.