معنی فارسی incrementing
B1افزایش، به ویژه در یک روند مداوم و پیوسته.
Increasing gradually or in small amounts.
- verb
verb
معنی(verb):
To increase by steps or by a step, especially by one.
example
معنی(example):
سود شرکت هر سه ماه یکبار در حال افزایش است.
مثال:
The company's profits are incrementing each quarter.
معنی(example):
او یک الگوی در حال افزایش در دادهها مشاهده کرد.
مثال:
He saw an incrementing pattern in the data.
معنی فارسی کلمه incrementing
:
افزایش، به ویژه در یک روند مداوم و پیوسته.
