معنی فارسی incumbition

B2

مستأجری، دوره‌ای که فرد در یک مقام یا شغل مشغول به کار است.

The period during which someone holds a particular office.

example
معنی(example):

مستأجری به دوره‌ای اشاره دارد که فردی یک سمت را در اختیار دارد.

مثال:

Incumbition refers to the period someone holds an office.

معنی(example):

در طول دوره مستأجری او، تغییرات مهمی ایجاد کرد.

مثال:

During her incumbition, she made many important changes.

معنی فارسی کلمه incumbition

:

مستأجری، دوره‌ای که فرد در یک مقام یا شغل مشغول به کار است.