معنی فارسی incumbrances
B2مستأجریها، مسئولیتها یا بارهایی که بر روی یک دارایی یا ملک وجود دارند.
The burdens or obligations that restrict the use or value of properties.
- NOUN
example
معنی(example):
مستأجریهای موجود بر املاک او، ارث را پیچیده کرد.
مثال:
The incumbrances on her estate complicated the inheritance.
معنی(example):
آنها در جلسه با وکلا درباره مستأجریها صحبت کردند.
مثال:
They discussed the incumbrances at the meeting with the lawyers.
معنی فارسی کلمه incumbrances
:مستأجریها، مسئولیتها یا بارهایی که بر روی یک دارایی یا ملک وجود دارند.